تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»

ساخت وبلاگ
روزهارفتندومن دیگرخودنمیدانم کدامینم؟

 

 

آن من سرسخت مغرورم یا من مغلوب دیرینم؟

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 609 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

بالاخره تونستم یه دوست صمیمی پیدا کنم. مونا یکی از دخترهای کلاسمون بود که حسابی باهم صمیمی شدیم اون به خاطر دوستش سعید از عمد موقع انتخاب رشته اینجا را انتخاب کرده بود تا با هم باشند و بیشتر همدیگه رو تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 555 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

یک روز همراه مونا رفته بودیم بیرون از بس که من رو از این مغازه به اون مغازه برده بود پاهام درد گرفت اما اون هنوز خریدهاش تموم نشده بود با لحنی شاکی گفتم:-        مونا تو رو جون هر کسی که دوست داری خری تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 557 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

بعضی ها ازم رنجیدند چون اجازه ندادم تو کارهای مربوط به من دخالت کنند 

با اینکه راضی به رنجیدنشون نیستم ولی کماکان اجازه دخالت بهشون رو نمیدم..

شاید بهتره اونها شیوه سرک کشیدن تو زندگی مردم رو ترک کنند...

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 365 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

غم از دست دادن امیر چیزی نبود که یادم بره اما دیگه این غم فقط مال خودم و تنهایهام بود. تو جمع بیشتر بودم و وقتی هم بودم تمام سعیم رو می کردم مثل خودشون باشم. ظاهرا همه رو قانع کرده بودم که مثل سابق شد تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 510 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

دو شبی میشه علی رو تو اتاق خودشون میخوابونم  حسین خیلی نگران و مضطربه و یکریز بهم تذکر میده   نمونش: همسر: نکنه شب بیدار شه گریه کنه نشنویم  بنده: میشنوم نگران نباش همسر: شیری که خورد رو اگه بالا بیار تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 562 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

با اینکه پنجشنبه ها روز تعطیل من هست ولی  کلی کار دارم مخصوصا کارهای بانکی و خریدهام  سجاد تقریبا تا ظهر باهام کاری نداشت فقط صبح بردم کلاس فوق برنامه رسوندمش ساعت 11 هم به همراه ابجی کوچیکه من که بیش تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 482 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

یک کلیپ هندی دیدم که پدری خونه دخترش مهمون بود و دقت کرد دید دخترش لحظه ای نمیشینه  کارهای اداریش، کارهای بچه ها و تکالیفشون، کارهای خونه، مهمون داری و ... کلا دختره شبیه ادم اهنی فقط کار می کرد  . دا تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 576 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

‌‌‌‌‌‌‌روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: "من همه شما را دوست دارم" ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام داشت، نداشت. لباسهای این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 493 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41

فرداش اصلا دلشوره نداشتم چون مطمئن بودم جوابم منفیه. سر ساعت خواستگارها با یک دسته گل و یه جعبه شیرینی اومدند. پسره بود و مادرش و گلناز خانم. بعد از چند دقیقه مامان اومد آشپزخونه و گفت: -   تارا نمی د تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 558 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 20:41